1- منبع آشفتگی را بشناسید. معمولاً افراد با دلایل متفاوتی آشفته میشوند. به همین دلیل شناخت راه اندازنده های یعنی موقعیتها و دلایل بههمریختگی کودک اهمیت زیادی دارد. بعضی از شایعترین دلایل آن عبارتاند از تغییر موقعیت، استرس، گرسنگی، خستگی و موقعیتهای غیرمنتظره.
2- مدل یا الگوی خوبی برای کودکتان باشید. شما خودتان چطور آشفتگیتان را مدیریت میکنید. وقتی هیجانات شدید بر شما غالب میشود یا تغییرات غیرمنتظره اتفاق میافتد چه واکنشهایی نشان میدهید؟ اگر شما کنترل خودتان را از دست میدهید معمولاً آنها هم همین واکنش را نشان خواهند داد. الگوی درستی برای کودکتان باشید. قدرت زبان بدن و تظاهرات بدنی شما از قدرت کلام شما بیشتر است.
3- قبل از اینکه تصحیح کنید ارتباط برقرار کنید. اگر کودکتان شروع به جیغوداد کرد و بههمریخته است، بهتر است که عقبنشینی کنید. این زمان، زمان خوبی برای ارائه آموزش به فرزندتان نیست. هر زمان که او آرام است با او ارتباط برقرار کنید و پس از ساختن یک رابطه خوب و مثبت به او مهارتهای مورد نیازش را آموزش دهید. کودکتان را هدایت کنید اما ارائه راهبرد به کودکتان یا پیشنهادات درحالیکه بههمریخته است سازنده نیست. وقتی کودکتان از مشق برآشفته است زمان خوبی برای آموزش بیشتر تلاش کردن و اهمیت درس نیست.
4- مهارتهای زندگی را آموزش دهید. انعطافپذیری و توانایی تطبیق با شرایط از جهت دادن و مدیریت چالشها و ناکامیها می آید. بهعنوان والدین ممکن است که ما بخواهیم هر چه سریعتر مشکل را حل کنیم. اما این راهکار درستی نیست و بهتر است فرزندان ما با چالشها مواجه شوند و حل مسئله را یاد بگیرند. از چالشهای کوچک شروع کنید.
5- به احساسات او بها دهید. احساس شنیده شدن و فهمیده شدن برای همه ما بخصوص کودکان ارزشمند هست. ممکن است نفهمید او برای چه آشفته است اما میتوانید احساسات او را ببینید و به آنها اهمیت بدهید. ” برای مثال: به نظر میرسد که تکالیفت سخته و تو را عصبانی کرده درسته؟” مهم است که کودک احساس کند شما در سمت او هستید و نه در سمت مقابل او. و شما را بهعنوان منبع حمایت خود ببیند.