نگرانی و اضطراب در کودکان خیلی رایج هست و در کودکان دارای تشخیص بیش فعالی بیشتر. این متن به بررسی تفاوت بین نگرانی معمولی و اضطراب می پردازد و اینکه خانواده ها چگونه می توانند آن را مدیریت کنند.
بعضی از کودکان هنگام بیرون رفتن والدین از خانه اضطراب می گیرند یا اضطراب دارند که والدین خود را از دست بدهند و تنها بمانند. این اضطراب ها باعث می شود رفتارهایی متفاوت از همسالان خود نشان بدهند و بقیه انها را عجیب و غرب ببینند و از آنها فاصله بگیرند. همچنین در مدرسه اغلب باعث تنها ماندن کودک مضطراب می شود.
در شرایطی که اضطراب ها ادامه پیدا می کند می تواند خودش را در قالب وسواس های رفتاری مثل مرتب کردن وسایل یا شست و شوی زیاد دست ها و… خود را نشان دهد. والدین اغلب امیدوارند این شرایط با بزرگتر شدن کودک بهتر شود، ولی در اغلب موارد این اتفاق نمی افتد و اوضاع بدتر هم می شود.
وقتی که اضطراب با عملکرد تحصیلی، دوست پیدا کردن و کارهای روزانه تداخل پیدا می کند، تبدیل به یک اختلال می شود . 15% کودکان معمولی و 25% کودکان بیش فعال اختلالات اضطرابی را تجربه می کنند. پیدا کردن علت این اضطراب ها اغلب برای درمانگران هم حتی چالش بزرگی هست.
اضطراب معمولا در خانواده به ارث برده می شود و سخت است که مشخص کرد چه قدر از آن زنتیکی هست یا چه قدر از آن از طریق یادگیری از والدین مضطرب ایجاد شده است. اگر والدین مضطربی در خانه وجود دارند بهتر است ابتدا اضطراب والدین درمان شود و سپس اضطراب کودک.
ترس در مقابل اضطراب
مهم است که بتوانید اضطراب و ترس را از هم تمایز بدهید. در واقع اضطراب یک ترس مبهم است. فرد احساس می کند که یک اتفاق بد قرار است بیافتد بدون هیچ دلیل واقعی. اما ترس در مقابل یک موضوع واقعی ایجاد می شود. افراد اضطرابی همیشه پر از ترس هستند.
تمییز دادن اختلالات اضطرابی از یبش فعالی کار سختی است. اغلب افرادی که بیش فعالی دارند در پیدا کردن لغاتی که حالات هیجانی درونی آها را توصیف می کند، ناتوان اند. کودکان و بزرگسالان از واژه اضطراب استفاده می کنند تا برانگیختگی بیش از حد و بیقراری خود را توصیف کنند درحالیکه اینها قسمتی از بیش فعالی هستند. برعکس هم این اتفاق می افتد. کودکی که دائما به خاطر افکار اضطرابی خود حواسش پرت می شود ، نسبت به معلم و والدین بی توجه به نظر می رسد و تشخیص بیش فعالی می گیرد.تشخیص وقتی که هر دو اختلال با هم وجود دارند سخت تر هم می شود.
سیستم عصبی افراد بیش فعال نسبت به اینکه عشق ، تایید و احترام از سایر افراد دریافت کند، خیلی حساس است و معمولا برای انها این اتفاق نمی افتد. این اغلب منجر به اضطراب در آنها می شود چون آنها مداوم مورد انتقاد واقع شدن را پیش بینی می کنند و باعث ترس آنها می شود.
نکته اینجاست که اختلالات اضطرابی اغلب ریشه ژنتیک نیز دارند . والدین اضطرابی نگران وضعیت فرزند خود هستند. آنها معمولا از پذیرش این که فرزند خود مشکلی دارد که باید برای آن دنبال درمان باشند می ترسند و به همین دلیل از درمان اجتناب می کنند.
ترجمه مطلبی از ویلیام دادسون
[برای اطلاعات بیشتر پست مقابل را مطالعه نمایید: آیا کودکتان خیلی نگران هست؟ ]