روش فرزند پروری مقتدرانه مهم ترین روش برای پرورش یک کودک با عملکرد بالا، کارآمد و منطبق با محیط است. به کودکتان نشان بدهید که شما به اوگوش می دهید، به احساسات او اهمیت می دهید. از جرو بحث با کودکتان بپرهیزید و شما به عنوان یک بزرگسال تصمیم گیرنده باشید و نه او.
تغییرات تدریجی در سبک های فرزند پروری از دهه 1990 آغاز شد و حالا احساس می کنم که به طرف مقابل طیف سبک سخت گیرانه فرزندپروری رسیده ایم که بر مجبور کردن کودک با به اطاعت از بزرگسال از طریق مجازات ها و نه تشویق ها تاکید داشت. جایی که الان ایستاده ایم روش فرزندپروری سهل گیرانه است که خیلی گرم و پاسخگو هست اما ساختار ندارد و در این روش والدین قدرتی ندارند. کودکان والدینی که سبک سهل گیرانه دارند اغلب مثل دوست با والدین خود برخورد میک نند و آنها را منبع قدرت در نظر نمی گیرند.
[برای اطلاعات بیشتر پست مقابل را مطالعه کنید: مدیریت رفتار چیست و چه کاربردی برای کودک بیش فعال دارد؟]
بین این دو روش سبک فرزندپروری مقتدرانه قرار می گیرد. والدین مقتدر همدل هستند و به رشد فرزند خود توجه دارند اما انتظارات روشن و مشخصی از فرزندان خود دارند . آنها به تهدید ها و مجازات ها متوسل نمی شوند و تحقیقات نشان داده اند که فرزندان این والدین استقلال و خود کنترلی بیشتری دارند و موفقیت تحصیلی و اجتماعی بیشتری به دست می آورند. با این وجود این روش خیلی در جامعه به کار گرفته نمی شود.
به چندین دلیل والدین در این دام می افتند که کودکان به جای والدین تصمیم می گیرند:
1- آنها به اشتباه فکر می کنند که فرزندشان از بلوغ شناختی و پختگی کافی برای تصمیم گیری برخوردار هست.
2- آنها می خواهند در خانه صلح باشد و از آشوب اجتناب شود.
3- آنها عصبانی و ناراحت شدن فرزند خودشان را نمی توانند تحمل کنند
4- آنها فکر می کنند که خودشان والدینی داشتند که به آنها گوش نمی دادند و سبک فرزندپروری ناسالمی داشتند و سعی می کنند به شکل مخالف والدین خود فرزندپروری کنند.
در خانواده های افراد بیش فعال دلیل دیگری هم وجود دارد که والدین با فرزندان خود مثل یک بزرگسال رفتار می کنند : احساس گناه
آنها خود را مسئول اختلال و بیش فعال شدن فرزند خود می دانند به همین دلیل از طریق توجه بیش از حد به او سعی می کنند این بار گناه را کم کنند.
چند نمونه از عوارضی که عدم وجود سبک فرزندپروری مقتدرانه برای کودک بیش فعال دارد به شرح زیر هستند:
- وقتی والدین، خود را با انعطاف پذیری کم فرزندشان منطبق می کنند (مثلا دوست ندارد چیزهای جدید را امتحان کند) این کار اغلب منجر به عدم انعطاف بیشتر و عدم تمایل به پذیرش کمک از جانب دیگران می شود.
- کودکان بیش فعال اغلب به چیزهای جدید و ناآشنا نه می گویند . وقتی که آنها می توانند از تجربیات جدید اجتناب کنند، آنها فرصت اینکه خودشان را بیشتر بشناسند، نقاط قوت خود را تقویت کنند و عزت نفس خود را از طریق تجربیات مستقلبسازند، از دست می دهند .
- وقتی به کودکانی که هم بیش فعالی و هم اضطراب دارند اجازه داده می شود که از موقعیت های برانگیزاننده اضطراب اجتناب کنند تا یاد بگیرند که با اضطراب خود مواجه شوند، فرصت مهمی را برای ایجاد انطباق و عزت نفس از دست می دهند.
- کودکان بیش فعال گاهی تصمیم می گیرند که داروی خود را مصرف نکنند، در حالیکه لازم هست. این بر توانایی تحصیلی آنها و احساس موفقیت در اینده اثر می گذارد. کودکان آگاهی به مشکلاتی که در آینده دچار می شوند، ندارند. وقتی که والدین اجازه می دهند کودکان تصمیم بگیرند که چه کاری بکنند، آسیب های جدی در کوتاه مدت و بلند مدت برای کودک ایجاد می شود.
ترجمه مطلبی از رایان وکسل بات