یک نظریه رایج به نام نظریه قاشق وجود دارد که بیان میکند همه افراد یک تعداد مشخصی از قاشق را دارند که قاشقها نماد انرژی در هر فرد هستند.
افراد بیشفعال در مقایسه با همسالان با رشد نرمال خود قاشقهای کمتری دارند و وقتی تکالیف و فعالیتهای زندگی روزمره یک فرد بیش فعال انرژی بیشتر از آنچه که آن فرد دارد را طلب میکند، دچار مشکل فقدان قاشق میشود که برای او خستگی به همراه میآورد. با توجه به اینکه این ظرفیت انرژی محدود است خیلی مهم است که چگونه، چه زمانی و چرا مصرف میشوند.
حالا یک فرد بیش فعال چطور میتواند از قاشقهایش استفاده کند که خستگی کمتری برایش به همراه بیاورد و به کارهای بیشتری بتواند رسیدگی کند؟ راهحل در ایجاد عادتها و روتینهای سازنده است که باعث میشود بعضی از کارهای روزانه اتوماتیک شوند و بنابراین انجام دادن آنها انرژی کمتری از مغز میگیرد.
چگونه عادت بسازیم؟
عادتها یک دسته از الگوهای رفتاری یادگیری شده هستند که به شکل منظم دنبال میشوند و تکرار میشوند تا زمانی که بتوانند بدون فکر کردن تقریباً انجام شوند. وقتی یکه یک رفتار اتوماتیک میشود، مشکلات همراه با بیشفعالی مثل فراموشکاری، عدم آگاهی به زمان یا بینظمی کمتر در انجام آن اختلال ایجاد میکنند و قاشقهای کمتری استفاده میشوند.
عادتهای بیشتر یعنی انرژی و منابع بیشتر برای تمرکز کردن، بارآوری و حس کلی موفقیت.
عادات کنونی خودتان را ارزیابی کنید: در چه فعالیتهایی به شکل عادتی درگیر هستید؟ آیا کمککننده هستند؟
برای هر عادتی از خودتان بپرسید: آیا این عادت برای من مؤثر هست؟ ببینید که این عادت نیاز به چند تا قاشق دارد و آیا ارزش این هزینه را دارد؟ آیا این عادت در شما استرس ایجاد میکند و با برنامه شما مداخله میکند؟ آیا میتواند بهبود پیدا کند یا با عادتی دیگر جایگزین شود؟
فعال باشید و نه واکنش گرا: چه کاری میتوانید انجام میدهید که باعث شود کار راحتتر انجام شود و نیاز به قاشق کمتری باشد؟ آیا میتوانید این کار را به بقیه قسمتهای روز هم تعمیم دهید؟ چه کارهای تکراری میتوانند اتومات شوند؟
با قدمهای کوچک در عادتهای جدید شروع کنید: یک کاری که میخواهید اتومات شود را شناسایی کنید. مطمئن شوید که کوچک است ، یک کار کوچک که موفقیت در آن حتمی هست. این کار انگیزه شما را برای عادتهای بزرگتر بیشتر میکند. زمان و مکان شروع عادت هم مهم است. تنها زمانی یک عادت جدید را شروع کنید که مطمئن شوید زمان و توجه کافی برای پرداختن به آن رادارید. برای مثال روزی که امتحان سختی دارید یا مهمان دارید، زمان شروع یک عادت جدید نیست.
از عاداتی که قبلا ساخته شده، استفاده کنید. شما میتوانید عادت جدید را با قرار دادن آن قبل از عادت قبلی ایجاد کنید. برای مثال اگر شما عادت به چای درست کردن دارید، مرتب کردن تخت را دقیقا قبل از چای قرار دهید. این براساس یک نظریه شرطیسازی است که وقتی بین یک کار جدید و یک فعالیت اتومات شده رابطه وجود دارد، به احتمال بیشتری موفقیت به دست میآید.
حواستان به موفقیتهایتان باشد: برای با انگیزه شدن و تلاش مداوم، سیستمی را برای تشخیص پیشرفتتان طراحی کنید. برای مثال میتوانید وقتیکه عادتی را انجام میدهید، روی دفتر برنامهریزی خودتان تیک انجام شدن آن رابزنید. حواستان باشد به خودتان پاداش بدهید.
از یادآورها برای راحتتر کردن انجام عادتها استفاده کنید: یک الارم ساده میتواند به شما بهراحتی انجام دادن کارها را یادآوری کند. یک نوشته یا تصویر هم میتوانند نقش یادآور ایفا کنند.
نقصهای عادت جدید را ارزیابی کنید
موانع کنونی موفقیت شما در عادت جدید چه چیزهایی هستند؟
چه چیزی در محیط میتواند تغییر کند تا موفقیت بیشتری به دست بیاورید؟
چه کاری میتوانید بکنید که انجام دادن این کار را خیلی ساده کنید؟
چه چیزی به موفقیت شما در گذشته کمک کرده است؟
صبور باشید.
نقص ها و بد عملکردی ها نرمال هستند . این غیر نرمال است که انتظار داشته باشید 100% آن چیزی که شما انتظار دارید اتفاق بیافتد. برای خودتان برنامه ای داشته باید که وقتی کارها خوب پیش نرفت بتوانید خودتان را آرام کنید مثلا صحبت کردن با یک دوست یا پیاده روی.