آنچه که در ادامه نوشته می شود تجربه آشنایی برای بسیاری از والدین می تواند باشد. درحالیکه مامان و بابا یک روز کاری سخت را پشت سر گذاشته اند و دوست دارند شب به موقع بخوابند تا انرژی کافی برای انجام کارهای روز بعد را داشته باشند، آنها با یک چالش مواجه می شوند و آن هم مشکل در به خواب رفتن کودک است.
آنها در ابتدا از کودک خود می خواهند که تلویزیون را خاموش کند و برای خوابیدن آماده شود اما کودک دوست دارد همچنان برنامه تلویزیونی را تماشا کند و والدین مجبور می شوند تا پایان برنامه منتظر بمانند.
سپس والدین کودک خود را پس از انجام روتین های قبل از خواب مثل مسواک زدن و تعویض لباس، به اتاق خواب می فرستند اما پس از چند لحظه کوتاه کودک شروع به صدا کردن والدین خود می کند و در خواست های مختلفی را مطرح می کند” من آب می خواهم”، من گشنه ام هست”،” من می ترسم”، “لباسم تنگ هست و…” والدین شروع به پاسخ دادن به این درخواست ها می کنند و برای کودک آب می برند، یا به او اطمینان می دهند که مواظب او هستند و هیچ چیز ترسناکی آنجا نیست.
اما بعد از چند لحظه کوتاه کودک را خارج از اتاق خود مجدد می بینند. در این لحظه والدین آشفته می شوند و معمولا شروع به داد زدن یا سرزنش کودک می کنند که دیگر اجازه نداری از اتاقت بیرون بیایی و برگرد به اتاقت.
در ادامه بحث بین والدین شروع می شود که از همدیگر می خواهند کودک را به اتاق برگردانند. و هر کدام سعی میکند از خدش به خاطر خسته بودن از انجام کارهای روزانه دفاع کند و مسئولیت را گردن دیگری بیاندازد. در ادامه یکی از والدین با کودک به اتاق خواب می رود و آنجا می خوابد. فردا با خستگی و خواب الودگی و احساس بد برای هر دو والد شروع می شود.
آنها در ابتدا از کودک خود می خواهند که تلویزیون را خاموش کند و برای خوابیدن آماده شود اما کودک دوست دارد همچنان برنامه تلویزیونی را تماشا کند و والدین مجبور می شوند تا پایان برنامه منتظر بمانند.
سپس والدین کودک خود را پس از انجام روتین های قبل از خواب مثل مسواک زدن و تعویض لباس، به اتاق خواب می فرستند اما پس از چند لحظه کوتاه کودک شروع به صدا کردن والدین خود می کند و در خواست های مختلفی را مطرح می کند” من آب می خواهم”، من گشنه ام هست”،” من می ترسم”، “لباسم تنگ هست و…” والدین شروع به پاسخ دادن به این درخواست ها می کنند و برای کودک آب می برند، یا به او اطمینان می دهند که مواظب او هستند و هیچ چیز ترسناکی آنجا نیست.
اما بعد از چند لحظه کوتاه کودک را خارج از اتاق خود مجدد می بینند. در این لحظه والدین آشفته می شوند و معمولا شروع به داد زدن یا سرزنش کودک می کنند که دیگر اجازه نداری از اتاقت بیرون بیایی و برگرد به اتاقت.
در ادامه بحث بین والدین شروع می شود که از همدیگر می خواهند کودک را به اتاق برگردانند. و هر کدام سعی میکند از خدش به خاطر خسته بودن از انجام کارهای روزانه دفاع کند و مسئولیت را گردن دیگری بیاندازد. در ادامه یکی از والدین با کودک به اتاق خواب می رود و آنجا می خوابد. فردا با خستگی و خواب الودگی و احساس بد برای هر دو والد شروع می شود.
راه حل:
1- یک ساعت قبل از خواب به فرزند خود اجازه استفاده از وسایل دیجیتالی مثل تلویزیون ندهید.
2- چراغ خواب را برای او روشن کنید و تهویه مناسب مثل کولر یا فن را برایش روشن کنید.
3- یکی از والدین جلوی در اتاق کودک درحالیکه پشت به اتاق است می نششیند و کتابی را برای کودک می خواند.
4- اگر چیزی گفت والدین با او نباید صحبت کنند.
5- اکر از اتاقش بیرون اآمد والدین بااو ارتباط کلام یبرقرار نیم کنن و او را با نگاهی که قاطعانه است به جای خوابش برمی گردانند.
6- اگر چند بار از جایش بلند شد باز هم او را برگردانید.
7- بعد از چند هفته رفتار درست خوابیدن در او شکل می گیرد و شما می توانید از خواب شب خود لذت ببرید.
[برای کسب اطلاعات بیشتر پست مقابل را مطالعه نمایید: گاهنامه بیش فعالوژی: برنامه روتین های روزانه ]