سالهای نوجوانی، سالهای استقلالطلبی و خطا کردن هست، از این 10 قدم برای کمک به نوجوان خود جهت حل کردن مشکلات، انتخاب اولویتها و کم کردن احساس گناه خود استفاده کنید. مثل بسیاری از والدین دیگر تشخیص بیشفعالی برای فرزند شما در نوجوانی دردناک است چون از اینکه او کامل نیست، ناراحت میشوید و نگرانی دوم شما در رابطه با آینده او خواهد بود.
معمولاً تکنیکهایی که برای کودک بیشفعال خود استفاده میکردید، در بزرگسالی برای نوجوان شما قابلاستفاده و اثربخش نیست و والدین احساس استیصال بیشتری دارند. در نوجوانی دادن امتیاز یا جایزه یا محرومیتها نیز خیلی سودمند نیستند. معمولاً والدین با اوضاع نامناسبی در دوره نوجوانی روبهرو میشوند یا مشکلات جدیدی بروز میکند مثل اهمالکاری زیاد، وسایل خیلی نامنظم یا حتی مقاومت به مصرف دارو.
نیازها، انتظارات و ادراکات فرزندان شما وقتیکه نوجوان میشوند تغییر مییابد. به همین دلیل والدین دلسوز دوره کودکی شروع به غر زدن بر سر نوجوان میکنند یا میخواهند او را کنترل کنند
شما والد عزیز قطعاً تمام تلاش خودت را تا اینجا انجام دادهاید و این پیشرفتها و موفقیتهایی که فرزندتان از کودکی داشته، به تلاشهای مداوم شما وابسته است. اما در دوره نوجوانی فرزند شما دوست ندارد تحت نظارت قرار بگیرد، و دوست دارد مستقل باشد. او خجالتزده میشود وقتی مامان با معلم وضعیت تحصیلی او را چک میکند. روتینهای خانه دیگر برایش لذتبخش نیستند. و از اینکه قوانین خانه مرزهای آزادی او را محدود میکنند، خوشش نمیآید.
در این شرایط معمولاً والدین احساس گناه و ناامیدی از همه تلاشهایی که تا اینجا انجام دادهاند، میکنند و فکر میکنند شاید بهاندازه کافی برای فرزندشان تلاش نکردهاند. والدین باید یاد بگیرند در دوره نوجوانی تعادلی بین رفتارهای خودشان و فرزندشان ایجاد کنند. در ادامه تکنیکهای لازم مطرح خواهد شد:
اهداف واقعبینانه داشته باشید.
بیشفعالی نمیتواند درمان شود، چون چیزی برای درمان وجود ندارد. این یک بیماری نیست. هدف واقعگرایانه آموزش مدیریت کردن نشانهها است و ایجاد راهبردهایی که برای هر فرد بتواند سودمند باشد. حتی باوجود یک درمان ایدئال، اغلب افراد امکان دارد مشکلاتی را داشته باشند. داشتن انتظار زیاد از کودکتان یا از خودتان به عنوان یک والد کار درستی نیست.
هرکسی گه گاهی خطا میکند. چه کودکان بیشفعال چه غیر بیشفعال. گاهی انجام تکالیف تا دقیقه آخر عقب میافتد. به نتایج همراه با آن نگاه کن . آیا ارزشش را داره این قدر ناراحت باشی؟
گناه و ترس را کمتر کنید.
بیشفعالی یک اختلال نورو بیولوژیک هست و در بیشتر موارد ژنتیک منتقل میشود. این گناه کسی نیست. والدین هیچ گناهی این بین ندارند. احساس گناه و نگرانی زیاد منجر به تلاشهای بیهدف میشود. نفس عمیق بکش، ریلکس کن و به خودت یادآوری کن که لزوماً فرزند تو محکوم به یک زندگی پرشکست نیست.
کودکی را به یاد بیاور وقتیکه تشخیص گرفت و امروز او را ببین که چه تفاوتهای بزرگی اتفاق افتاده است. سپس ببین که چه قدر توانستی به او کمک کنی.
اجازه بدهید فرزندتان اشتباه کند.
این خوب است که به فرزندت فرصت خطاهای ایمن را بدهی. خطاهایی که نتایج غیرقابلجبران نداشته باشند. به او اجازه بده که از نتایجی که نتیجه طبیعی رفتار او هستند، یاد بگیرد. برای یادگیری مسئولیتپذیری ، ،آنها باید مسئول کارهایشان باشند.
اگر فرزندت اصرار داشت که گوشواره بیاندازد و این منجر به اخراج او از محل کارش شد، به رئیسش زنگ نزن تا تلاش کنی که او را متقاعد کنی که فرزندت به کارش برگردد. اجازه بده خودش مشکل پیش آمده را حل کند.
به نیاز فرزندتان برای تنها بودن احترام بگذارید.
نظارت بر فرزند یک از مهمترین مسئولیتهای والدین هست اما نباید بیشازحد انجام شود. ترس های زیاد شما را از یک والد تبدیل به یک پلیس میکند. همه نوجوانان نیاز به فضای شخصی دارند.
قبل از ورود به در بسته اتاق او در بزنید. به یاد بیاور که خودت وقتی داری کاری را انجام میدهی، چه قدر قطع شدن کارت میتواند تو را عصبانی کند. وسایل او را مداوم نگرد .
تلا ش نکنید که دوستان فرزندتان را شما انتخاب کنید.
این راهبرد معمولاً منجر به مقاومت تندی از سمت او می شود. به غیر از مواردی که دوست فرزند شما میتواند برای او خطرناک باشد (برای مثال مواد مصرف میکند) ، در سایر موارد حتی در صورتی که دوست او مورد تایید شما نیست، سعی کن تحمل کنی و واکنش نشان ندهی.
بر فرزندتان به شکل انتخابی نظارت کنید.
اغلب افراد بیشفعال نیاز به نظارت و هدایت بیشتری دارند و انگار کودک بیشفعالی دیرتر به بلوغ میرسد. و کم نظارت کردن گاهی باعث میشود مشکل تکرار شود یا مورد غفلت واقع شود یا کودک را در موقعیت خطر قرار میدهد. اما نظارت بیشازحد هم دلخوری، تعارض، مقاومت و.. ایجاد میکند.
راهبرد را تغییر بده. مثلاً به جای بررسی مستقیم دفتر مشق فرزندت یا صحبت با معلم جلوی او، به معلمم ا. ایمیل بزن یا وقتی فرزندت خانه نیست با او صحبت کن.
امتیازاتش را به شکل منطقی افزایش بدهید.
هر زمان که فرزندت مسئولیتپذیری بیشتری نشان داد، آزادی او را افزایش بده. نه خیلی محدود کردن و نه خیلی آزاد گذاشتن مؤثر نخواهد بود.
.
استقلال او را تشویق کنید و او را حمایت کنید.
هدف ما این سات که فرزندی را پرورش دهیم که نیازی دیگر به ما نداشته باشد. اغلب والدین با این جمله در سطح شناختی موافق هستند اما برای آنها پذیرش این جمله در سطح عاطفی هیجانی کار سختی است. اعتمادبهنفس، و توانایی مدریت مسئولیتهای زندگی از احساس باصلاحیت بودن .و خودکفایی میآید.
دیدگاه: به کودکتان یک کاری را بسپارید . مثلاً شستن ماشین یا رنگ کردن یک وسیله . به او دستورالعملهای اولیه انجام آن را بدهید . والدین کودک بیشفعال خوب میدانند که باید همهچیز را با جزییات توضیح دهند. اما وقتی کودکان بالغ میشوند، والدین باید بدانند که نوجوان خلاصه راهی برای تکمیل آن کار خواهد یافت. وقتیکه کار تمام شد او را تحسین کنید حتی اگر کار کامل و بیعیب و نقص نبوده هست.
سرکشیهای معمول را بیاحترامی اشتباه نگیرید.
ایجاد حس هویت یک تکلیف مهم در دوره نوجوانی هست. و این اغلب به شکل عدم موافقت، مخالفت و متفاوت بودن از والدین خودش را نشان میدهد. ب خاطر تکانش گری در افراد بیشفعال، این مرحله ممکن است سختتر به نظر برسد
دیدگاه: کودکی که به همه درخواستهای شما نه می گوید، مثلاً لباسی را میپوشد که چند سایز از او بزرگتر است، معمولاً دارد استقلال را تجربه میکند. مواردی را هم به یاد بیاورید که او کارهای خانه را برای شما انجام میدهد یا شما را سوپرایز میکند.
موضوع جنگتان را انتخاب کنید.
هر چیزی ارزش جنگیدن ندارد. خیلی بیش از حد مراقب نوجوان بودن ، منجر به چالش بیشتر بین والد و نوجوان میشود. سعی کنید کنار بایستید و تنها در موارد مهم مداخله کنید. و بر سر چیزهای کوچک ارتباط خود را آسیب نزنید.
به یاد داشته باشید که شاید شما موهای سبز فرزند خود را دوست نداشته باشید، یا گوشوارهای که او انداخته را (و با این چهره ممکن است در رستوران شرمنده شوید ) رنگ روزی خواهد رفت و قابل برداشتن هست. اما سیگار کشیدن یا دزدی کردن موضوعاتی نیستند که از بین بروند، اینها مواردی هستند که باید روی آنها حساس تر باشید.