همه ما با علائم رایج اختلال نقص توجه و بیش فعالی آشنایی داریم. این نشانه های عبارتند از :
کم توجهی، بی نظمی، ناتوانی در کنترل تمرکز برای رسیدن به هدف یعنی توجه خیلی بالا (هایپرفوکوس ) یا توجه خیلی کم (آندر فوکوس)، بی قراری های حرکتی زیاد، مداوم وول خوردن، ناتوانی در منتظر ماندن و….
اما بعضی اوقات شکایت های اصلی از یک کودک، نوجوان یا بزرگسال بیش فعال پیرامون مشکلات مرتبط با هیجان قرار می گیرد که عبارتند از:
ناتوانی در کنترل هیجانات
مشکلات مرتبط با کنترل خشم
انفجارهای خشم
واکنش های هیجانی شدید
حساسیت خیلی زیاد به هیجانات
ناتوانی در کنار آمدن با هیجانات
در اواسط قرن 19 که به حای تشخیص اختلال نقص توجه و بیش فعالی، از تشخیص بدعملکردی خفیف مغز minimal brain dysfunction استفاده می شد، علایم ناتوانی در کنترل هیجانات در ملاک های تشخیصی قرار می گرفت. اما اکنون حتی یک نشانه از ناتوانی در مدیریت هیجانات در تشخیص این اختلال نقشی ندارد.
تنظیم هیجان به همه فرایندهایی گفته می شود که با جنبه های مختلف هیجانات مرتبط هستند یعنی هیجاناتی که افراد تجربه می کنند، شدت هیجانات و اینکه این هیجانات چگونه تجربه و ابراز می شوند. کارکرد اصلی تنظیم هیجان، شکل دادن به حالات هیجانی برای تسهیل رفتار انطباقی و هدفمند در یک موقعیت خاص هست.
شاید به این خاطر که که بیش فعالی با بسیار از اختلالات دیگر همراه است مثل اختلالات اضطرابی، اختلالات عصبی تحولی یا اختلالات رفتاری. اما واقعیت این است که حتی وقتی فرد بیش فعال اختلال دیگری ندارد باز هم مشکلاتی را در تنظیم هیجانات تجربه می کند.
در واقع مشکل اصلی در اختلال نقص توجه و بیش فعالی مشکل در خود تنظیمی هست که خودش را هم در مدیریت رفتار، هم در تنظیم هیجان و هم در تنظیم کارکردهای شناختی نشان می دهد و جدا کردن این سه جنبه از هم کار سختی است و ارتباط زیادی با هم دارند. فکر ما بر رفتار و هیجانات ما اثر می گذارد و برعکس.
در پاسخ به سوال بسیاری از والدین که دائما در رابطه با نقطه شروع درمان سوال دارند یا اینکه چه درمانی را انتخاب کنند باید گقت که این مطلب بسیار کمک کننده است چون هیجان و شناخت و رفتار به هم وابسته اند و یک درمان جامع باید هر 3 جنبه را پوشش دهد.
نکته مهم دیگر اینکه مشکلات مرتبط با تنظیم هیجان در بیش فعالی است که می تواند افراد را برای اختلالات در بزرگسالی آماده تر کند مانند اختلالات اضطرابی، سوء مصرف مواد و…
[برای اطلاعات بیشتر پست مقابل را مطالعه نمایید: 7 واقعیت در رابطه با مشکلات تنظیم هیجان در افراد بیش فعال ]
مشکلات کنترل هیجانی که بزرگسالان بیشفعال بیشتر نشان میدهند:
1- تحریکپذیری: ناتوانی در مدیریت خشم، غرغرو و کجخلق بودن و یک حالت و دیدگاه کلی منفی داشتن
2- متغیر بودن: تغییرات خلقی متعدد داشتن و واکنش زیاد به هر احساس یا حادثهای
3- بازشناسی هیجان: ناتوانی در تشخیص درست هیجانات دیگران
4- شدت احساسات: هیجانات را شدید تجربه میکنند
5- عدم تنظیم هیجانات: مشکل کلی در تطبیق شدت هیجان با موقعیت
تشخیص بیش از حد اختلال دوقطبی در کودکان از 5 در 1000 در سال 1994 به 65 در 1000 در سال 2004باعث شد که در راهنمای تشخیصی اختلالات روانی تغییری ایجاد شود و اختلالی به نام نامنظمی خلقی اخلال گرانهdisruptive mood dysregulation disorder به این راهنمای تشخیصی اضافه شد. مانیای واقعی با خود بزرگ بینی و بالا رفتن زیاد خلق همراه است که خیلی از حالت قبلی فرد متمایز است و میانگین سن شروع 18 تا 25 سال است. تحریکپذیری یکی از نشانههای مانیا هست. به همین دلیل تحریکپذیری کودکان در سن پایین به عنوان یک نشانه برای شروع مانیا در نظر گرفته میشد. اما یافتهها نشان داد که در اغلب موارد تحریکپذیری در کودکان منجر به مانیا در سالهای بعد نخواهد شد.
بر همین اساس تشخیص DMDD به راهنمای تشخیصی روانشناسان و روانپزشکان اضافه شد. که دو ویژگی اصلی دارد 1- آشفتگیهای خلقی شدید (هم کلامی و هم غیر کلامی) که اصلا منطبق با موقعیت نیست
2-خلقی که کودک دارد به شکل تقریباً پایداری غرغرو و عصبانی است.
البته این اختلال قبل از 6 سالگی تشخیص داده نمیشود. و همپوشی زیادی با موارد شدید اختلال نقص توجه و بیشفعالی دارد.
اما موضوع اصلی این است که بیشفعالی، تحریکپذیری و ناتوانی در کنترل خشم همپوشی زیادی با هم دارند. حدود 70% کودکان و بزرگسالان بیشفعال مشکل ناتوانی در تنظیم هیجانات را تجربه میکنند.
30% کودکان “منفی، تحریک پذیری ” به همراه خشم
40% کودکان “مثبت، پرجنب و جوش” به همراه خشم
در واقع خشم و تحریکپذیری به صورت ژنتیک با اختلال نقص توجه و بیشفعالی مرتبط هستند. افسردگی از لحاظ ِژنتیکی رابطه ای با بیشفعالی ندارد ولی افراد بیشفعال متمایل هستند که علائم افسردگی را بروز دهند اما هیچ ارتباطی بین اختلال دوقطبی و ریشه ژنتیک بیشفعالی وجود ندارد.
نکته مهمی که باید همیشه در نظر داشته باشیم این است که بیشفعالی اختلالی نیست که در همه افراد به یک شکل بروز پیدا کند.
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان دادهاند که تنها در 2% تصاویر مغزی تفاوتهای خیلی مشهودی بین مغز افراد بیشفعال و افراد با رشد نرمال وجود داشت. به همین دلیل است که گفته میشود تظاهرات بیشفعالی در افراد مختلف متفاوت است و به همین دلیل است که از تصویربرداری مغزی به عنوان راهی برای تشخیص بیشفعالی استفاده نمیشود.
در واقع 3 پروفایل ازتوانایی تنظیم هیجانی در کودکان بیشفعال به دست آمده است
1- گروه اول کودکانی که خیلی زیاد خشمگین میشوند و خیلی دیر به حالت آرامش برمیگردند. آنها کجخلقی و تنش زیادی دارند و این حالات برایشان غیر قابل کنترل هست. آنها به تصاویر هیجانی توجهی ندارند و به گوشه دیگری از تصویر نگاه میکنند. در گروه خشمگین ها راه حل تنظیم کردن هیجان است.
2- گروه دوم کسانی هستند که پرجنب و جوش اند و به دنبال تحریکات هیجانی هستند . آنها هم زود خشمگین میشوند اما به اندازه گروه قبلی خشمگین نمیشوند و رفتارهای خطرپذیری زیادی دارند. آنها خیلی فعال هستند. گروه دوم واکنش ناهشیار و سریعی به تصاویر هیجانی دارند.
گروه سوم کودکانی هستند که مشکل نقص توجه دارند و اغلب مشکل تنظیم هیجانی ندارند و خشم خود را میتوانند کنترل کنند (20% کودکان)
بر همین اساس در تصویربرداریهای مغزی افراد را میتوان براساس پروفایلهای هیجانی (میزان فعال شدگی نواحی مرتبط با هیجانات در مغز) که دارند دستهبندی کرد. برای مثال مشکل گروه الف مشکل در ارتباط امیگدال با اینسولا است که در مدیریت هیجان منفی و برانگیختگی نقش دارد.
مدت هاست درمانهای بیش فعالی متمرکز بر نشانههای تشخیصی مثل کمبود توجه است و کمتر به تنظیم هیجان توجه شده است.
برای کودکی که در محیط دائم خطر جستجو میکن، شناخت درمانی کمک کننده است تا درک کند موضوع مبهم لزوماً خطرناک نیست.
کودکانی که در تحمل ناکامی ناتوان اند بهتر است در معرض ناکامی قرار بگیرند و در عین حال مهارت های مدیریت این شرایط به آنها آموزش داده شود.
اگر این دو جنبه مدیریت نشود پاسخهای خشم کودک معمولاً با پاسخهای خشم والدین همراه میشود و درنهایت هم کودک به خواستهاش میرسد.
ما چگونه هیجانات خود را مدیریت میکنیم؟
از لحاظ درونی:
1- پیشبینی اینکه دفعه بعد چطور میخواهم با آن موقعیت مواجه شوم. در واقع راه فرار شما برای آن موقعیت هیجانی چیست؟
2- با خود صحبت کردن: شاید این یک تصادف بوده، شاید اضطراری بوده. شاید براش مشکلی پیش اومده
3- تغییر توجه: به چیز دیگری توجه کنید و توجه خود را معطوف موضوع دیگری کنید.
4- از قدرت درونی خود استفاده کنید(این کار برای افراد بیشفعال سخت است) که جلوی خود را بگیرند و چیزی نگویند.
از لحاظ بیرونی:
• میتوانید از حمایت های اجتماعی خود استفاده کنید.
• فعالیتی ر انجام دهید مثل ورزش کردن، و…
• دارو درمانی تاثیر محدودی بر مشکلات تنظیم هیجانی دارد.
• مدیتیشن ناثیر محدودی دارد.
• تغذیه هم حیطه جدید و در حال تحقیقی است.
به صورت کلی برای کودکان، مشاوره با والدین، کار روی تنظیم هیجان کودکان برای کنار آمدن با ناکامیها، دارو درمانی و استفاده از مکمل های غذایی مثل امگا3 مفید است.
ترجمه مطلبی آموزنده از دکتر نیگ، 2020