یکی از افراد بیشفعال میگفت: بعضی روزها صبح روی مبل مینشینم و درباره رفتن به محل کارم، فکر میکنم و بعد با تعجب به خودم میگم کی اونها میفهمند که من تقلبیام.
من یک فرد خیلی موفق در محیط کارم هستم ، یک شغل عالی دارم و در کارم با صلاحیت کامل عمل میکنم. اما من از بیشفعالی، اختلالات خلقی و اضطراب رنج میبرم.
در محل کارم مدیر خوبی هستم. یک فرد باهوش و خلاق برای خیلی از مشکلات، دارای ایدههای خوب و سری. خیلی از افراد در محل کارم به من میگویند برای وقتیکه میگذاری به تو پول داده نمیشود بلکه به خاطر مغزت هست که پول میگیری. تو استحقاق درآمد بالایت را داری.
اما من هنوز هم احساس تقلبی بودن میکنم. چون در واقع من نرمال نیستم و چیزهایی که برای خیلی از افراد آسان هست برای من آسان نیست. من کارها را به یک روش نرمال انجام نمیدهم و همیشه احساس می کنم کارهایم خطا هستند حتی وقتی کارها درست جلو میرود.
آیا از نظر شما این جملات آشنا است:
برای شما سخت است که صبح بیدار شوید.
شما هم جزء همان افرادی نیستید که از تخت بیرون میآیید و بعد یوگا انجام می دهید و یک چای سبز می نوشیدو … بلکه شما با یک سر پر از افکار به هم ریخته بیدار میشوید و 5 دقیقه اول روز کمی براتون درداوره و سعی میکنید غباری که جلوی گوش و چشمتون رو گرفته کنار بزنید.
ایدههای در مغز شما نیاز به توجه فوری دارند.
وقتی که بیدار میشوید مغزتان پر از فکر هست. انگار مغز شما دریا هست و باد روی افکار شما مداوم موج میسازد و موج فکر در مغز شما در حرکت است. برای شما سخت است که کارهای کوچک را انجام دهید و همیشه نیمه و نصفه گوشه میزتون باقی میمانند.
شما یکبار دیگر دیر به محل کار میرسید اما بهانه خوبی برای آن دارید.
سریع بیرون در میپرید و پشت فرمون مینشینید و به جنگ با ترافیک صبحگاهی میروید در حالیکه بعضی از کارها تون رو دارید پشت فرمون انجام میدهید.
شما ناهار را بیخیال میشوید و کار را ادامه میدهید.
وقتیکه درگیر کاری هستید، برایتان متوقف شدن کار سختی هست. ایدهها، راهبردها و اهداف مغز شما را پرکردهاند. احساس می کنید که باید زنگ تفریح داشته باشید، نرمال باشید، اجتماعی باشید، دور میز با همکارانتان بنشیند و درباره چیزهای معمولی صحبت کنید اما نمیتوانید.
شما از دورهمی با همکاران لذت نمیبرید.
علیرغم این واقعیت که برونگرا به نظر میرسید، شما خیلی درونگرا هستید. اما هیچکسی نمیداند. جمعهای گروهی، مگر اینکه با دوستانتان باشد، به شما استرس وارد میکند. ترجیح میدهید در خانه بمانید و پتوی خود را بغل کنید و به مغز خسته تان برای شروع روز بعد استراحت دهید.
احساس تقلبی بودن میکنید، وقتیکه در فشارها لبخند میزنید.
این مغز خیلی پرانرژی شما احتمالاً چالشهایی در رابطه با بیشفعالی، اضطراب، اختلالات خلقی و.. دارد، اما نمیخواهید کسی بداند چون ممکن است در این صورت مسئول خیلی از مشکلات شناخته شوید.
با چیزهای معمولی مشکل دارید.
گاهی وقتها تعجب میکنید که چرا افراد درباره چیزهای معمولی و پیش پا افتاده صحبت میکنند. چون میخواهید بیادب به نظر نرسید در بحث شرکت میکنید اما برای شما جذابیتی ندارد. شما فقط ایده های بزرگ و تغییر دهنده رابه ذهنتان راه می دهید و نه چیزهای معمولی.
خوابیدن تنها راه فرار شما هست.
شما دوستان، خانواده و فرزندانتان و.. را دوست دارید هر چیز که برای فعالیت های عصرگاهی در نظر گرفته شده را انجام میدهید مثل جمع کردن لباس ها یا مرتب کردن وسایلتان اما شما نیاز دارید بعد از این کارها در گوشهای آرام با تلویزیون دیدن ذهنتان را آرام کنید و بعد بخوابید چون خیلی……. خستههههههههه … اید.
[برای اطلاعات بیشتر پست مقابل را مطالعه نمایید: گاهنامه بیش فعالوژی: مدیریت زمان (دانلود فایل) ]