در منابع روانشناختی، دارویی و آموزشی اختلال نقص توجه و بیشفعالی یک اختلال تأیید شده است و آن را یک اختلال واقعی می دانند که افراد بیشفعالی میتوانند از درمانهای مرتبط سود ببرند. اما هنوز هم در دنیا افرادی هستند که این اختلال را به دلایل مختلف قبول ندارند و مداوم با عقاید نادرست خود این تشخیص علمی را به چالش می کشند که اصلا بیشفعالی چی هست؟ و یا این اختلال را بهانه ای در دست افراد برای برعهده نگرفتن مسئولیت هایشان میدانند. یا اعتقاد دارند آنچه که کودک بیشفعال نیاز دارد نظم و قانون است و نه تشخیص اختلال. یا عدهای هم بر این باوراند که کمپانیهای دارویی این اختلال را مطرح کردهاند تا با فروش داروهای خود از آن سود ببرند.
این تعبیرهای نادرست را در رابطه بسیاری از اختلالات مثل بیشفعالی یا اختلال یادگیری شنیده میشود. اما چه کار میشود کرد وقت یکه این باورهای نامناسب توسط افرادی مطرح میشود که به شما خیلی نزدیک هستند مثل همکار شما، یا معلم فرزند شما یا همسر شما؟
چنین باورهایی آسیب زیادی را به فرد دارای اختلال وارد میکند. وقتی یک فرد بیشفعال انگشت نما میشود شاید احساس رنجش کند اما وقتی فرد بیشفعال مجبور میشود در رابطه با تأیید اختلال خود با دیگران بحث کند، میتواند کار طاقتفرسایی باشد. احساسات او آسیب می بیند، مجبور میشود حالت تدافعی بگیرد، و به ارتباط او با بسیاری افراد آسیب میزند. یا در موارد شدید باعث ازهمپاشیدگی زندگی خانوادگی و در مورد کودکان باعث عدم دریافت درمان میشود.
یکی از این شکهایی که مطرح میشود این است که آیا یک بزرگسال میتوان اختلال بیشفعالی داشته باشد؟
این دسته از منتقدان که مشکلات کودک بیش فعال را ناشی از روشهای نادرست فرزندپروری والدین کودک می دانند برای بزرگسالن این نظر را دارند که فرد باید بزرگتر شود و مسئولیت کمبود ها ونقص هایش را بپذیرد ، به جای اینکه آن را به گردن بیشفعالی بیاندازد.
نکته جالب اینجاست که با وجود تحقیقات بسیار زیاد در حوزه بیشفعالی و نتایج هزاران مقاله در این حوزه، همچنان افرادی هستند که به وجود این اختلال شک دارند. درحالیکه این افراد هیچ وقت دیابت یا فشار خون را زیر سوال نمی برند علی رغم اینکه مطالعات تصویر برداری مغزی ماهیت نورولوژیک این اختلال را تأیید کردهاند.
نگرش منفی دومی که وجود دارد این است که کودکان بیش فعال زندگی پر از شکست و ناکامی خواهند داشت.
با این نگرش آینده سیاهی برای کودک بیشفعال متصور میشود. این نگرش توانایی افراد بیشفعال در موفق شدن، پرانرژی بودن؛ خلاق بودن و باهوش بودن را نادیده میگیرد.
افراد موفق زیادی در دنیا اختلال بیش فعالی داشتهاند: استیون اسپیلبرگ، مایکل جردن، توماس ادیسون، بتهوون و…
افراد بیش فعال میتوانند زندگی غنی و پرباری داشته باشند. اگرچه افراد بیشفعال در بعضی موقعیتها عملکرد ناهمخوان یا کمتر پرباری دارند، اما این برای کوتاه مدت است اما توانایی هایپرفوکوس بودن میتواند انها رابه اهداف موردعلاقه خودشان برساند ( برای اطلاعات بیشتر در رابطه با توانایی هایپرفوکوس، میتوانید گاهنامه بیشفعالوژی را مطالعه کنید). افراد بیشفعال با حمایت نه تنها می توانند زندگی معمولی بلکه زندگی خارق العاده ای داشته باشند.
دسته ای دیگر از افراد هستند که وجود اختلال بیش فعالی را نه در خودشان و نه در فرزندشان نمی پذریند. انها ناتوانی در رسیدن به اهداف یا برنامه های تعیین شده را با این موضوع توجیه می کنند که آسان گیر هستند یا علی رغم تلاش معلمان و روانشناسن برای تبیین وجود اختلال نقص توجه و بیش فعالی در فرزندش، او مقاومت میکند و معتقد است با کتک میتواند رفتار فرزندش را درست کند. پذیرش بیشفعالی برای خانواده ها سخت است چون یک اختلال روانپزشکی در نظر گرفته می شود.
نگرش نامناسب دیگری که وجود دارد به مسخره گرفتن این اختلال است. عدهای از افراد می گویند کاش من هم بیش فعالی بودم چون اینطوری بهانه ای برای انجام نشدن کارهایم داشتم. این افراد شروع به جک ساختن یا به طنز گرفتن این اختلال می کنند و معمولا در پایان حرفهایشان به فرد بیش فعال می گویند” شوخی کردم”
یکی از افراد بیشفعال بیان می کند که در محل کار هر وقت کارش را با خطا انجام می داده مدیرش می گفته که ” دوباره بیش فعالی، باعث بروز بیشترین توانمندی تو شده” . پاسخ ندادن به افرادی که بیشفعالی را به سخره می گیرند شاید بهترین راه باشد.
نگرش نامناسب دیگری که وجود دارد از طرف عدهای از افراد مطرح میشود که بیان می کنند من هرگز به فرزندم اجازه مصرف دارو نمی دهم یا خودم هرگز دارو مصرف نمی کنم. آنها ریتالین را نوعی از کوکائین می بینند.
مطالعات بسیار متعددی اثر بخشی دارو درمانی را بر افراد بیش فعال نشان داده اند. اگر چه مثل سایر دارو ها ، داروهای بیشفعالی هم عوارض جانبی دارند اما وابستگی به مواد از جمله عوارض آن نیست.
از این افراد بپرسید آیا اگر فرزندت دیابت داشت، برای او انسولین مصرف نمی کردی؟ پس چرا فرزندت را از دارو درمانی بیش فعالی محروم می کنی؟
[جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید پست مقابل را می توانید مطالعه نمایید: گاهنامه بیش فعالوژی: مدیریت زمان]
[جهت کسب اطلاعات بیشتر پست مقابل را می توانید مطالعه نمایید: نشانه های بیش فعالی در کودکان کوچکتر از 5 سال]